.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
نظر سنجی
دیگر موارد
آمار وب سایت

 

 

دستانت رو دور گردنم حلقه کن

این دوست داشتنی ترین شالگردن شب های سرد من است ؛ باور کن . . .

.

.

.

گفت : دوستت دارم

هر چه گشتم مثل تو پیدا نشد

گفتم : خوب گشتی ؟

گفت : آره

گفتم : اگه دوستم داشتی نمی گشتی . . .



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 493
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391

ﻋﮑﺴﺖ ﻗﺸﻨﮕﻪ = ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﯽ؟!
ﺑﺎﺑﺎ ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭ = ﻋﺎﺷﻖ ﻫﯿﮑﻠﺘﻢ!
ﻻﯾﮏ = ﺧﻮﺷﻢ ﻣﯿﺎﺩ ﺍﺯﺕ!
ﺑﭽﻪ ﭘُﺮﺭﻭ = ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ!
ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ = ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺎﻫﯿﯿﯽ!
 



:: موضوعات مرتبط: معنی کامنت های دخترانه , ,
:: بازدید از این مطلب : 553
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391

 دقت کردین وقتی میرین دکتر
مریض قبل شما ٣ ساعت تو اتاق دکتره
ولی وقتی نوبت شما که میشه دو ثانیه معاینه میشین و میایینبیرون! ؟
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بالاخره حکمت ” آی سی یو ” رو در بیمارستان دریافتم !
جمله ای حکیمانه از جناب عزراییل خطاب به بیمار : “I See You”
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
فقط کافیه در ماشینت باز باشه ، عالم و آدم میان بغل دستت که بگن در ماشین بازه …
حالا اگه بی بنزین تو خیابون بمونی ، هیشکی آدم حسابت نمیکنه !
 



:: موضوعات مرتبط: نوشته های کوتاه جدید و جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 452
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391

آشپزی ام خوب نیست ؛ اشک پشت پا بریزم برایت ؟
:::::::::::::جمله های غمگین::::::::::::::::
    چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
    گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…
 



:: موضوعات مرتبط: جمله های غمگین و گریه آور , ,
:: بازدید از این مطلب : 565
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391

 چه رفیقان عزیزی که بدین راه دراز
بر شکوه سفر آخرتم، افزودند
اشک در چشم، کبابی خوردند
قبل نوشیدن چای،
 



:: موضوعات مرتبط: من به اندازه یک مجلس ختم،دوستانی دارم! , ,
:: بازدید از این مطلب : 647
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391

حالا  وقت برای درس خوندن داریم ، کووو تا فردا

زمزمه های  شیطانی شب امتحان !



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 465
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391

وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می‌کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می‌کنی؟

 



:: موضوعات مرتبط: دسته گلی برای مادر! , ,
:: بازدید از این مطلب : 484
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
 



:: موضوعات مرتبط: اعتراف عاشقانه ( متن عاشقانه ) , ,
:: بازدید از این مطلب : 492
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391

آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
 



:: موضوعات مرتبط: در پناه آغوشت ( متن عاشقانه ) , ,
:: بازدید از این مطلب : 472
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391

من این شب زنده داری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
 



:: موضوعات مرتبط: هر چه باشی دوست دارم ( متن عاشقانه ) , ,
:: بازدید از این مطلب : 508
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391

خانمی وارد دفتر یک وکیل دادگستری شد و پرسید: آقای وکیل جریمه بچه ای که با سنگ، شیشه پنجاه ریالی را شکسته چقدر است؟
وکیل لحظه ای فکر کرد و گفت: پنجاه ریال از پدرش مطالبه کنید.
خانم گفت: بسیار خوب پس خواهش می کنم پنجاه ریال مرحمت کنید زیرا این هنر پسر شما است که شیشه ما را شکسته است.
وکیل بلافاصله گفت: خانم ببخشید، شما باید پنجاه ریال لطف کنید زیرا حق مشاوره قضایی من در هر نوبت صد ریال است.
 



:: موضوعات مرتبط: حق الوکاله (حکایت) , ,
:: بازدید از این مطلب : 469
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391
.

ابن جوزی یکی از خطبای معروف بود. روزی بالای منبر که ۳ پله داشت برای مردم صحبت می کرد زنی از پایین منبر بلند شد و مسئله ای پرسید.ابن جوزی گفت: نمی دانم.

زن گفت: تو که نمی دانی پس چرا ۳ پله از دیگران بالاتر نشسته ای؟ او جواب داد: این سه پله را که من بالاتر نشسته ام به آن اندازه ای است که من می دانم و شما نمی دانید و به اندازه معلوماتم بالا رفته ام. اگر به اندازه مجهولاتم می خواستم بالا روم، لازم بود منبری درست می شد که تا فلک الافلاک بالا می رفت.



:: موضوعات مرتبط: سه پله بالاتر , ,
:: بازدید از این مطلب : 446
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
ن : امین
ت : جمعه 29 دی 1391
.

چقدر سخته کسی معنی نگاه خستت رو نفهمه...

 

چقدر سخته به همه لبخند بزنی و توی دلت یه دنیا غم باشه...

 

چقدر سخته دلت گرفته باشه و یه بغض تو گلوت داشته باشی، اما مجبور باشی بخندی...

 

 چقدر سخته آدم فقط خودش باشه و دنیای خودش...



:: موضوعات مرتبط: چقدر سخته , ,
:: بازدید از این مطلب : 855
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : امین
ت : یک شنبه 24 دی 1391

 



:: بازدید از این مطلب : 400
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
ن : امین
ت : یک شنبه 24 دی 1391



:: بازدید از این مطلب : 694
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : امین
ت : یک شنبه 24 دی 1391

پنجره، فكر، هوا، عشق، زمين، مال من است.

 اما سهراب، تو قضاوت كن، بر دل سنگ زمين جاي من است؟

 من نمي دانم چرا اين مردم، دانه هاي دلشان پيدا نيست.

 صبر كن اي سهراب... قايقت جا دارد؟

 من هم از همهمه ي داغ زمين دلگيرم.

 به سراغ من اگر مي آييد، تند و آهسته چه فرقي دارد؟ تو هرجور دلت خواست بيا!

 مثل سهراب دگر جنس تنهايي من چيني نيست كه ترك بردارد.

 مثل مرمر شده است چيني نازك تنهايي من



:: موضوعات مرتبط: زمين، مال من است. , ,
:: بازدید از این مطلب : 377
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
ن : امین
ت : یک شنبه 17 دی 1391
.

داستان جالب (محل دقیق ضربه !)

 

مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشت. او پس از۳۰ سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش باز

نشسته شد. دو سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه های چندین میلیون دلاری با اوتماس
گرفتند. آنها هر کاری که از دستشان بر می آمد انجام داده بودند و هیچ کسی نتوانسته بوداشکال را رفع کند بنابراین، نومیدانه به او
متوسل شده بودند که در رفع بسیاری از این مشکلات موفق بوده است.



:: موضوعات مرتبط: ۳ داستان اموزنده و جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 382
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
ن : امین
ت : جمعه 15 دی 1391

 

 

مجموعه 19 عکس عاشقانه غمگین

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
 در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.



:: موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه بسیار زیبا و غمگین ( حتما بخوانید ) , ,
:: بازدید از این مطلب : 489
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
ن : امین
ت : یک شنبه 3 دی 1391

فارغ از هرگونه آز و ناز میخواهم تو را
گر نباشم در جهان هم، باز میخواهم تو را

 

 

فاصله ها دروغ هستند وقتی مهربانی ات از دور هم احساس می شود



چه زیبا گفت مترسک ، وقتی نمی شود به سمتت آمد ، همین یک پا هم اضافی است



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 431
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
ن : امین
ت : یک شنبه 3 دی 1391

موضوعات
دسته بندی محصولات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی
به روزوشب امتياز دهيد