.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
نظر سنجی
دیگر موارد
آمار وب سایت

خدایا كفر نمی‌گویم،
پریشانم،
چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!
مرا بی ‌آنكه خود خواهم اسیر زندگی ‌كردی.
خداوندا!
اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای ‌تكه نانی
‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌
و شب آهسته و خسته
تهی‌ دست و زبان بسته
به سوی ‌خانه باز آیی
زمین و آسمان را كفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!

 

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی
لبت بر كاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف‌تر
عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌
و اعصابت برای‌ سكه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد
زمین و آسمان را كفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!

خداوندا!
اگر روزی‌ بشر گردی‌
ز حال بندگانت با خبر گردی‌
پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو می‌دانی‌ كه انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌كشد آنكس كه انسان است و از احساس سرشار است



:: بازدید از این مطلب : 426
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
ن : امین
ت : شنبه 16 بهمن 1389
.

در دایره عشق اگر باران بلا بارید ٬ عاشق آن است که از دایره بیرون نرود

مطمئن باش که مهرت نرود
از دل من مگر ان روز که در خاک شود منزل من
اشتياقي که به ديدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و اندر دل من

حديث عشق من و تو،
حديث ابر بهاريست،
تو از قبيله لبخند،
من از قبيله اندوه.


 



:: بازدید از این مطلب : 546
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
ن : امین
ت : شنبه 16 بهمن 1389
.

پند و اندرز:

*در طريق مردي هم‌چو كوه درد باش

مزن دم ز مردي يا حقيقت مرد باش

*داني كه چرا راز نهان با تو نگفتم

طوطي صفتي طاقت اسرار نداري

*از چهره‌ي گل سوخته طراوتي طلب مكن

                     براي رفع تشنگي تكيه به تشنه‌لب مكن.

*در این درگه که گه‌گه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه

                        مشو غره به امروزت که از فردا نه‌ای آگه



:: بازدید از این مطلب : 540
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
ن : امین
ت : شنبه 16 بهمن 1389
.

نكات اخلاقي:

*پشت یک ماشین فاضلاب‌کش نوشته بود:

نگاه نکن به کارم، محتاج روزگارم.

* تند رفتن نشد مردی / شرط آن‌است که برگردی.

*میازار موری که دانه‌کش است

*جگرها خون شود تا پسری مثل پدر گردد. 

*تنها مرگ است كه دروغ نمي‌گويد.

*و دردهايمان بزرگ‌ترين دوست‌هايمان خواهد بود هنگام تنهايي‌مان.(يادآوري آقاي سپهري)

*مرگ به روي پاها بهتر از زندگي بر روي زانوان است.
 



:: بازدید از این مطلب : 462
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
ن : امین
ت : شنبه 16 بهمن 1389
.

طنز:

*اشكالي نداره منم يه روز بزرگ مي‌شم(پشت ميني‌بوس)

*غصه نخور جوجه خاور، بزرگ مي‌شي، بنز تك مي‌شي.

*پشت یک تریلی نوشته بود: ژیان ساندویچ من است.

* اگر خدا بخواهد باري فرقي ندارد ده تن با گاري



 



:: بازدید از این مطلب : 658
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
ن : امین
ت : شنبه 16 بهمن 1389
.

رفاقت قصه‌ي تلخی است که از یادش گریزانم.

*چنان از زندگي دل‌سرد و دل‌گيرم

كه روز مرگ خود را جشن مي‌گيرم

(يادآوري آقاي هوشنگ پرتو)

*اسیرتم ولی آزاد.

*بوديم و كسي پاس‌ نمي‌داشت كه هستيم

باشد كه نباشيم و بدانند كه بوديم؟

*آغاز كسي باش كه پايان تو باشد.



:: بازدید از این مطلب : 495
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
ن : امین
ت : شنبه 16 بهمن 1389
.

زندگي، عشق، سرنوشت و …

*یاد آن روز که در صفحه‌ي شطرنج دلت

                   شاه عشق بودم و با کیش رخت مات شدم

*هر که عاشق شد جفا بسیار باید کشد

                        بهر یک گل منت از صد خار باید کشد

*ای دل غمین مباش، شد شد، نشد نشد

*تك درختم سوخت، بگذار جنگل بسوزد

*بي تو هرگز… با تو ؟؟؟ عمراً

*دنبالم نيا اسير ميشي.

*گشتم نبود، ‌نگرد نيست.

*قربان وجودت كه وجودم ز وجود تو به وجود آمد مادر.

* افسوس كه افسانه بود.

*روی قلبم نوشتم ورود ممنوع

                                     عشق آمد و گفت بی‌سوادم!


 



:: بازدید از این مطلب : 485
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
ن : امین
ت : شنبه 16 بهمن 1389
.

حافظ و مولوی در ترکیه

چند وقت پیش استاد ادبیات می گفت که اهالی ترکیه ادعا می کنند مولوی ترک بوده است و بر ادعای خود نیز پا فشاری می کنند.

تا که یک روز این متن را در مجله طنز (بچه مشهد) دیدم که به نظرم جالب آمد.

خدا را شکر که سال 2007 که یونسکو به نام سال مولوی نامگذاری کرده بود تمام شد، چون از بس در این سال مولوی را به مردم خودمان که نه، به اهالی زمین و سایر کرات منظومه ی شمسی و سایر کهکشنا ها!! معرفی کردیم بدنمان به شدت خسته و کوفته شد!! در خبر ها خواندیم ترکیه مثنوی را به 16 زبان ترجمه و به مقام های بلند پایه کشور ها می دهد و بسیار خوشحال و مسرور و مشعوف شدیم که اهالی کشور دوست و برادر و همسایه و چایی نخورده پسر خاله شده!! قبول زحمت کرده و به جای ما مولوی را به جهان معرفی کردند! البته احتمالا اگر مرحوم مغفور مولوی زنده می بود پا را فراتر نهاده از شبیه سازی ژنتیکی بهره می بردند و مولوی را به تولید انبوه می رساندند و شخص ایشان را به کشور های مختلف هدیه می دادند!

لابد دفعه بعدی هم نوبت حافظ است و دلیل کشور همسایه بیت زیر است :

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را                                         به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

چون جناب حافظ احیانا دلباخته یک دختر مهاجر از اهالی ترکیه بوده که به شیراز سفر کرده، لذا این شعر را در وصف او سروده و بعد با وی وصلت فرموده است و به دلیل زن ذلیلی (که بخشش سمرقند و بخاا برای تهیه شیر بهای دختر ترک دلیلی بر این مدعاست!) حافظ هم خود را از اهالی استانبول به شمار می آورده است ! پس حافظ هم ترک استانبولی است !



:: بازدید از این مطلب : 501
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
ن : امین
ت : پنج شنبه 14 بهمن 1389
.

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من

 

گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟

کجا روم که راهی به گلشنی ندانم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من

ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!

نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من

ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟

ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من

شاعر : سیمین بهبهانی


 



:: بازدید از این مطلب : 570
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
ن : امین
ت : پنج شنبه 14 بهمن 1389
.

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی (( سعدی شیرازی))

بیش از یک سال قبل سمیناری پیرامون منطق فازی برگزار شد برای اولین مرتبه بود که اصطلاح منطق فازی به گوشم می رسید

از  یکی از آشنایان نزدیک که در برپایی این کنفرانس به گونه ای شرکت داشت خواستم توضیح و اطلاعاتی در مورد منطق فازی در اختیار من قرار بدهد  طرف با حالتی متکبرانه سخنانی ایراد نمود که معنی آن این بود که فهم این مطلب در حد و اندازه سواد و رشته شما نیست

و اضافه کرد کسی این مطلب را می فهمد که سواد ریاضی و آمار اون هم در سطح بالا داشته باشد و در ادامه بیاناتش جملاتی را در توضیح منطق فازی بلغور نمود اما من متوجه نشدم چه می گوید اما متوجه این امر شدم که این شخص این هنر را ندارد که بتواند مثل یک معلم مطلب را با زبان ساده بیان کند بنا به فرموده لسان الغیب حافظ شیرازی



:: بازدید از این مطلب : 831
|
امتیاز مطلب : 233
|
تعداد امتیازدهندگان : 59
|
مجموع امتیاز : 59
ن : امین
ت : پنج شنبه 14 بهمن 1389
موضوعات
دسته بندی محصولات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی
به روزوشب امتياز دهيد