.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
نظر سنجی
دیگر موارد
آمار وب سایت



:: بازدید از این مطلب : 754
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : امین
ت : یک شنبه 24 دی 1391

پنجره، فكر، هوا، عشق، زمين، مال من است.

 اما سهراب، تو قضاوت كن، بر دل سنگ زمين جاي من است؟

 من نمي دانم چرا اين مردم، دانه هاي دلشان پيدا نيست.

 صبر كن اي سهراب... قايقت جا دارد؟

 من هم از همهمه ي داغ زمين دلگيرم.

 به سراغ من اگر مي آييد، تند و آهسته چه فرقي دارد؟ تو هرجور دلت خواست بيا!

 مثل سهراب دگر جنس تنهايي من چيني نيست كه ترك بردارد.

 مثل مرمر شده است چيني نازك تنهايي من



:: موضوعات مرتبط: زمين، مال من است. , ,
:: بازدید از این مطلب : 441
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
ن : امین
ت : یک شنبه 17 دی 1391
.

داستان جالب (محل دقیق ضربه !)

 

مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشت. او پس از۳۰ سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش باز

نشسته شد. دو سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه های چندین میلیون دلاری با اوتماس
گرفتند. آنها هر کاری که از دستشان بر می آمد انجام داده بودند و هیچ کسی نتوانسته بوداشکال را رفع کند بنابراین، نومیدانه به او
متوسل شده بودند که در رفع بسیاری از این مشکلات موفق بوده است.



:: موضوعات مرتبط: ۳ داستان اموزنده و جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 455
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
ن : امین
ت : جمعه 15 دی 1391

 

 

مجموعه 19 عکس عاشقانه غمگین

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
 در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.



:: موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه بسیار زیبا و غمگین ( حتما بخوانید ) , ,
:: بازدید از این مطلب : 561
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
ن : امین
ت : یک شنبه 3 دی 1391

فارغ از هرگونه آز و ناز میخواهم تو را
گر نباشم در جهان هم، باز میخواهم تو را

 

 

فاصله ها دروغ هستند وقتی مهربانی ات از دور هم احساس می شود



چه زیبا گفت مترسک ، وقتی نمی شود به سمتت آمد ، همین یک پا هم اضافی است



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 492
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
ن : امین
ت : یک شنبه 3 دی 1391

تصاویر شگفت انگیز از طبیعت (56 عکس)



:: موضوعات مرتبط: تصاویر شگفت انگیز از طبیعت , ,
:: بازدید از این مطلب : 675
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
ن : امین
ت : دو شنبه 27 آذر 1391

تخم مرغی رفته بود اینترویو
تا مگر کوکو شود یا نیمرو
تخم مرغی بود با شور و امید
خواست تا مرغانه ای باشد مفید
فرم استخدام را پر کرده بود
عکس هم همراه خود آورده بود



:: موضوعات مرتبط: شعر طنز در مورد بیکاری و سابقه کار , ,
:: بازدید از این مطلب : 1808
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
ن : امین
ت : شنبه 25 آذر 1391

رهی میری

شادروان محمدحسن معیری متخلص به «رهی» در دهم اردیبهشت ماه ۱۲۸۸ هجری شمسی در تهران و در خاندانی بزرگ و اهل ادب و هنر چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد، آنگاه وارد خدمت دولتی شد و در مشاغلی چند خدمت کرد. از سال ۱۳۲۲ شمسی به ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر (بعداً وزارت صنایع) منصوب گردید. پس از بازنشستگی در کتابخانهٔ سلطنتی اشتغال داشت. وی همچنین در انجمن موسیقی ایران عضویت داشت. رهی علاوه بر شاعری، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. وی در سالهای آخر عمر در برنامهٔ گلهای رنگارنگ رادیو در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی می‌کرد. رهی در طول حیات خود سفرهایی به خارج از ایران داشت که از آن جمله است: سفر به ترکیه در سال ۱۳۳۶، سفر به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۳۷ برای شرکت در جشن چهلمین سالگرد انقلاب اکتبر، سفر به ایتالیا و فرانسه در سال ۱۳۳۸ و دو بار سفر به افغانستان، یک بار در سال ۱۳۴۱ برای شرکت در مراسم یادبود نهصدمین سال در گذشت خواجه عبدالله انصاری و دیگربار در سال ۱۳۴۵، عزیمت به انگلستان در سال ۱۳۴۶ برای عمل جراحی، آخرین سفر وی بود. رهی معیری که تا آخر عمر مجرد زیست، در بیست و چهارم آبان سال ۱۳۴۷ شمسی پس از رنجی طولانی از بیماری سرطان معده بدرود زندگانی گفت و در مقبرهٔ ظهیرالدولهٔ شمیران به خاک سپرده شد.



:: بازدید از این مطلب : 888
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
ن : امین
ت : سه شنبه 21 آذر 1391


صدای سکوت ...

باز هم می آید ... این سه نقطه بی انتها

یعنی به کجا میروند ؟ به آن سوی دنیا ؟

دیووانه ای شدم که فکری نمی کند

افسوس صدای سکوت ... باز از قلبم صدایی برخاست

تلپ تلوپ تلپ تلوپ ... نه کارش را هم خوب بلد نیست

ولی ابراز علاقه را دوست دارد ... عشق می ورزد ... احساس دارد

سنگ نیست ... عاشق عشق است ... عاشق فرشه ای پر سان ...

بازم این نقطه ها، واژگانی غیر عضو در نگاشتن

حرف میزنند از ته دل ... غم دارند

افسوس باز هم آن بر دوش من گذاشتند

وزنی به اندازه گیتی ! ولی به سبکی اشک

اشکان می آیند ... باز هم سه نقطه که حرف دارند اما سکوت کرده اند

- یعنی میاد ... نه نمی آد ... میاد ...نمیاد ...

گل پر پر شد در دستانم واژه آخر تهی گشت ... از یادم برون رفت

... باز هم این سه تا نقطه که می نالند از دردی ... صدای سکوت



:: موضوعات مرتبط: صدای سکوت , ,
:: بازدید از این مطلب : 555
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
ن : امین
ت : پنج شنبه 25 آبان 1391
.


چوگل زدست توجیب دریده ای دارم
چولاله دامن درخون کشیده ای دارم
به حفظ جان بلادیده سعی من بیجاستکه پاس خرمن افت رسیده ای دارم
نسیم عیش کجابشکفدبهارمرا؟
که همچولاله دل داغدیده ای دارم
مرازمردم نااهل چشم مردمی است
امیدمیوه زشاخ بریده ای دارم
کجاست عشق جگرسوزاضطراب انگیز؟
که من به سینه دل ارمیده ای دارم
صفاوگرمی جانم ازان بودکه چو شمع
شراراهی وخوناب دیده ای دارم
مراچگونه بودتاب اشنایی خلق؟
که چون رهی دل ازخودرمیده ای دارم



:: موضوعات مرتبط: چوگل زدست توجیب دریده ای دارم , ,
:: بازدید از این مطلب : 522
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
ن : امین
ت : پنج شنبه 25 آبان 1391
.
موضوعات
دسته بندی محصولات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی
به روزوشب امتياز دهيد